سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر دلت گرفته به این شماره زنگ بزن

این روزها داشتن یک دوست خوب و آدم مطمئنی که حرف دلت را بشنود، نعمت بزرگی است و باید قدر آن را دانست. آیا تاکنون فکر کرده‌ایم که در اوج لحظه‌های تنهایی، چه کسی می‌تواند آرامش‌بخش زندگی باشد؟

به گزارش فارس، دیروز خیلی کلافه بودم. دلم می‌خواست با یک نفر حرف بزنم. داشتم توی گوشی‌ همراهم شماره آدم‌ها رو نگاه می‌کردم که چشم به اسم یکی از دوستان افتاد. پیامکی زدم و گفتم دلم گرفته، پاسخ داد:

«این که غصه نداره! به این شماره زنگ بزن، فقط نپرس کیه که نمی‌گم. اگر زنگ بزنی خیلی خوشحال می‌شه، سلام من رو هم برسون».

اولش دو دل بودم اما دل را زدم به دریا و شماره‌ای که نوشته شده بود را گرفتم. صدایی آن سوی خط گفت: «زائر گرامی! پس از عرض سلام به محضر مبارک امام رضا علیه‌السلام، به روضه منوّره مرتبط خواهید شد، اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی(ع).»

ارتباط با حرم مطهر امام رضا(ع) شماره تلفن: 05112003334

احساس می‌کرم دستانم به پنجره فولاد رضا علیه‌السلام گره خورده است و حضرت از پشت شبکه‌های پنجره فولاد، دستان مرا به گرمی می‌فشارد.

دیگر بهتر از این نمی‌شد، ذوق‌زده شده بودم! تجربه این لحظه ناب، شگفتی خاصی برایم داشت و شاید آرزوی هر عاشقی باشد که بخواهد عاشقانه و عارفانه با مولای خویش سخن بگوید. انگار امام رئوف داشت حال مرا می‌پرسید…

این صدای من نبود که می‌آمد، صدای دلم بود که داشت با پنجره فولاد ثامن الحجج علیه‌السلام درد دل می‌کرد.

یا ضامن آهو! دعا کن برایمان که دل در گرو مهر تو بسته‌ایم.






تاریخ : شنبه 91/10/9 | 8:10 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()

عکس های بامزه ارتشیاگر هر کدام از عکس ها باز نشدند روی آن عکس
رایت کلیک کنید و گزینه Show Picture را انتخاب نمایید.






























تاریخ : شنبه 91/10/9 | 8:10 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()
مسافری در راه

چشم به حرکت خورشید دارد!

مقصد هنوز هم طولانی است...

من!

"مسافر"

و سایه ای هستم،

کنار همه آنها که به روزهایم روشنایی میبخشند...

سایه ام که بلند تر میشود ،

" نه از بزرگی من "...!

سخن ار راه دراز تا سپیده دم است

تا طلوعی دوباره که خورشسد روزگارمان از نو بدمد...







تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 7:38 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()

میان ماندن و رفتن

هیشه حادثه جاری است

سکوت تلخ بریدن

صدای سرد شکستن

و رابطه گاهی...

چون خطی صاف وبی انتهاست

و گاهی...

منحنی زیبایی است از تبسم لبهایت

حکایت غریبی است 






تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 7:38 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()

دوست دارم پاهایم، سنگهای لب ساحل را تجربه کند...

دریای وحشی را ببیند،

با نسیم بازی کنم،

موج را معنا کنم،

شبی را در بیابان صبح کنم ...

با آتشی روشن و غزلی از دیوان حافظ...!

شبها، ستاره ها را شمردن و به ماه خیره شدن...

زیر باران دعا کردن...

و گرمای خورشید را حس کردن...

و تن به خطر سپردن...!

رد چشمه را گرفتن تا به دریا رسیدن و در موج گم شدن !

لذت یک دشت بزرگ با بادبادکی در دست و فریاد شادی سر دادن... !

آنگاه که با طبیعت یگانه شوی ، جز حقیقت نخواهی یافت !!!






تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 7:38 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()






تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 7:38 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()
از یاد نمیبرم

هرگز

اینجا

کنار این همه خاطره بارانی

نه در لحظه ها و ثانیه ها

که در تمام نفس ها

بی دریغ تر از گذشته

حضور معطر تو را

درست در آن زمان که نیستی

و لحظه ها

با بوی خاطره هامان

جان میگیرند

برای من همین قدر که بدانم هستی کافی است

همین جا و هر جاکه نباشی و باشم







تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 7:38 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()

عکس های جالب و بامزه


























تاریخ : شنبه 91/10/2 | 8:19 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()

 

پرنده گفت : کوچ

درخت آهی کشید

پرنده کوچ کرد تا بهار

ولی درخت ماند و انتظار.........................


 

 






تاریخ : شنبه 91/10/2 | 8:5 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()


<\/h2>







تاریخ : شنبه 91/10/2 | 8:5 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروز | نظرات ()
<      1   2   3   4   5      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


کد موسیقی برای وبلاگ